سکوت محض تنهاترین تنها...
| ||
|
مترسک مزرعه ،فقط شکل آدم هاست وادای انان را در می آورد. تیپ زدن مترسک بدون قلب،با آن کله ی پر از کاه، چه بسا باعث فریب چند کلاغ گردد،لانه ی مناسبی برای زمستان گنجشک های زرنگ واسباب بازی جذابی برای بچه ها شود، ولی حقیقت و باطن بی ارزش وحقیر او را تغییر نخواهد داد. خیلی ازآدم های دوروبرماهم فقط شکل انسان دارندکه بارنگ ولعاب هایی که برسروصورت خودمی مالند،ظاهری شیک وجذاب پیدامی کنند، زیبایی و جذابیتی که مترسک هم می تواند با کمی آرایش و پیرایش بدان برسد. ولی خداند دختر را مترسک نیافریده تا بازیچه ی دست این و آن شود. دختر ،مترسک پایبند مزرعه ی خاکی و گل سیاه زمین نیست،فرشته ایست که باید به اوج برسدو در آسمان ها پرواز کند. امام باقر(ع)می فرمایند:"هر کس ظاهرش از باطنش بهتر باشد کم ارزش و ترازوی اعمالش سبک است" نظرات شما عزیزان:
خواستیم رویا ببافیم
سوزن ها را غلاف کردند و برای ما یاد دادند نخ ها را گره بزنیم روزی هم که خواستیم گره ای باز کنیم قیچی ! اختراع شد...
ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﭘﺸﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪ؛
ﮔﺴﺘﺎﺧﯽ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻘﻠﯿﺪ ﻧﮑﻨﯿﻢ، ﺗﺎ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺑﻤﺎﻧﯿﻢ ... پاسخ:انشاله
قطار راهت رابگير و برو به سلامت...
نه كوه توان ريزش دارد نه ريزعلي پيراهن اضافه... هيچ چيز مثل سابق نيست... تقصير ما نيست كه روي حرفهايمان نميمانيم... ما بر روي زميني زندگي ميكنيم كه هر روز خودش را دور ميزند
زمانيست كه:
بيگناه پاي دار ميرود و ميخندد نميداند كه بالاي دار خواهد رفت! چاقو دسته ي خود را ميبرد! محبت خارهارا گل نميكند همانگونه كه دوري دوستي نمياورد! و پول خوشبختي مي اورد! "دوره ي ضرب المثل ها به پايان رسيده" حميد
ساعت9:37---5 مهر 1393
مژده دادند كه برما گذري خواهي كرد
پاسخ:هواپیمام سوختش تموم شده به محض سوخت گیری از آن حوالی گذری خواهم کرد.
بی ارزش ترین انسانها کسی ست که
خوب بودن دیگران را بر حسب زرنگی خود بداند
اگر نمی توانی پرواز کنی بدو.......
اگر نمی توانی بدوی قدم بزن اگر نمی توانی قدم بزنی سینه خیز برو ولی بدان هرکاری که میکنی باید به جلو بروی "گذشته را اگر به دوش بکشی کمرت خم میشه ولی اگر بذاری زیر پات قدت بلندتر میشه" پاسخ:مرسی گلم از کامنت های خوبت.
این روزها عجیب دلم بچگی میخواهد خسته ام فقط یک قلم لطفا
میخواهم خودم را خط خطی کنم.
هر از گاهی که هوای حوصله ام ابری میشه ؛
به خودم امید میدم و بیاد میارم که " خورشید هنوز سرجاشه و خاموش نشده ... "
تنهایی را دوست دارم …
بی دعوت می آید ، بی منت می ماند ، بی خبر نمیرود …
تا بوده ، همین بوده :
همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست و حوصله کسی رو نداریم که هست ! بعد شکایت می کنیم از تنهایی هامون . . . پاسخ:موافقم ..
یادت هست گفته بودم تنهایت نمیگذارم
تو در تنهایی هایت هم تنها نیستی جایم را تغییر داده ام از کنارت به پشت سرت رفته ام گفته بودم به من تکیه کن
نبودنت را پا برهنه قدم میزنم ، با زمین هم کنار نمی آید تاول این انگشت ها …
از اول هم می دانستم کفش تو تنگ است برای تنهایی بزرگ پاهایم ! پاسخ:زیبا بود مر30 آجی
یک پیاده رو تقریبا خلوت :
یک مرد ، یک زن ، یک زوج ؛ خوشبختیشان پای خودشان ! یک مرد ، یک مرد ، یک شراکت ؛ سود و ضرررش پای خودشان ! یک زن ، یک زن ، یک رفاقت ؛ معرفت و اعتمادشان پای خودشان ! و انتهای پیاده رو … یک من ، یک تنهایی ، یک رنج ؛ آخر و عاقبتش پای تو !
همه در دنیا کسی را دارند برای خودشان:
خسرو و شیرین لیلی و مجنون ویس و رامین پیر مرد و پیرزن “تو” و اون “من: و تنهایی…
سلام اجی بسیار جلب بود چیزی که الان تو جامعه ما پر شده
پاسخ:سلام داداشی خوبی؟بله همین طوره
بـِــﮧ سَـلـامـَتـﮯِ اونـایـﮯ ڪـﮧ مُـخـاطـَبِ خـاصـِشـون خـُداسـت
بـِــﮧ سـَلـامـَتـﮯِِ اونـایﮯِ ڪـﮧ شـَبـا بـِــﮧ خـُـدا شـَب بـِخـیـر مـیـگـَن سـَلـامـَتـﮯِِ اونـایـﮯِِ ڪـﮧ صُـبـح بـایـادِخـُدا ازخـواب بیــدارمـیـشـَن سـَلـامـَتـﮯِِ اونـایـﮯِِ ڪـﮧ خـُدا هـَمـﮧ دارُ نـَدارِشــونـﮧ
خدایااااا
خواهشت را کہ نه التماست می کنم ! دوراهی های زندگی را بردار من همین یک راه را هم اشتباه می روم پاسخ:خدایا راه راست را به سمت ما کج فرما... حميد
ساعت20:19---28 شهريور 1393
بسي زيبا نوشتي
پاسخ:بسی من ننوشتم ......بسی کپی کرده بودم دی..
ابجی لینکت کردم تو هم لینکم کن
پاسخ:ممنون عسلم. اجی جون یه آدرس میدادی بهمون. چطور بیام اونجا آخه
تو خودت را رنگ زدی، تا شیبه خاطرات این آدم ها باشی؟
شاید فراموش کردی، که این آدم ها رنگین کمان را با دروغ های خود رنگ میکنند! تو برای آنها، حتی معنی بی رنگی را هم نداری ! کاش سیاه و سفید بودی! تا باورشان میشد، تو شیبه دروغ های رنگیِ آنها نیستی! شبیه حقیقتِ خودت هستی!!! DUYĞU
ساعت16:26---27 شهريور 1393
خدایا........
دستانم را زده ام زیر چانه ام، مات و مبهوت نگاهت میکنم، طلبکار نیستم، فقط مشتاقم بدانم ته قصه چه میکنی با من؟!
صبوری میکنم.......
درد را تحمل میکنم....ا ما چراغ کلبه ی دل را بر روی هر کس روشن نمیکنم...... دل من گوهر پرقیمتیست با هرکس نشانشندهم پاسخ:زیبا ست...
امشب تمام حوصلهام را
در یک کلام کوچک در «تو» خلاصه کردم: ای کاش میشد یکبار تنها همین یکبار تکرار میشدی! تکرار... قیصر امین پور
بلا تکلیف مانده ام
میان آدمها آدمند یا بازیگر و من لا به لای این همه دوست و آشنا دچار غربتم به چه عاشقی کنم که عشق اندوه رنجوارهٔ من است من تلخ تر از عشق به آدمی چیزی نچشیده ام
دلم نه عشق میخواهد نه احساسات قشنگ
نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر مدعا... دلم یک دوست میخواهد که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد !!!... پاسخ:پیداکردی خبرمون کن. ..
زیبا بود
پاسخ: برچسبها: |
|
طراح قالب : حمید حاجی صفری | Weblog Themes By : RoozGozar.com |